English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (8988 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
motor vehicle U وسیله نقلیه موتوری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
motorcar U وسیله نقلیه موتوری اتومبیل
Other Matches
transhipment U انتقال کالا از یک وسیله نقلیه به وسیله نقلیه دیگر
tracked vehicle U وسیله نقلیه بکسل کننده وسیله نقلیه یدک کش
transhipment U انتقال محموله از یک وسیله نقلیه به وسیله نقلیه دیگر
piggyback trafic U حمل یک وسیله نقلیه باوسیله نقلیه دیگر
piggy back traffic U حمل یک وسیله نقلیه باوسیله نقلیه دیگر
automotive U تکنولوژی وسایل نقلیه موتوری
tractive force U نیروی کشش وسایل نقلیه موتوری
motor traffic U رفت و امد وسایل نقلیه موتوری
crawler U وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
crawlers U وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
automotive U وسیله موتوری موتوری
motor vehicle industry U صنعت وسایل نقلیه موتوری صنعت اتومبیل
vehicles U وسیله نقلیه
vehicle U وسیله نقلیه
conveyance U وسیله نقلیه
steed U وسیله نقلیه
transports U وسیله نقلیه
conveying appliance U وسیله نقلیه
transporting U وسیله نقلیه
transported U وسیله نقلیه
transport U وسیله نقلیه
transport car U وسیله نقلیه
conveyances U وسیله نقلیه
steeds U وسیله نقلیه
motor U موتوری خودرویی وسیله به حرکت دراورنده
motored U موتوری خودرویی وسیله به حرکت دراورنده
motors U موتوری خودرویی وسیله به حرکت دراورنده
motor- U موتوری خودرویی وسیله به حرکت دراورنده
conveyance U وسیله نقلیه ابلاغ
conveyances U وسیله نقلیه ابلاغ
six by six U وسیله نقلیه شش چرخه
utility vehicle U وسیله نقلیه عمومی
articulated vehicle U وسیله نقلیه مفصلی
traction battery U باطری وسیله نقلیه
traction motor U موتور وسیله نقلیه
vehicle chain U زنجیر وسیله نقلیه
utility car U وسیله نقلیه عمومی
power plant U محرکه وسیله نقلیه
space vehicle U وسیله نقلیه فضایی
power plants U محرکه وسیله نقلیه
amphibian vehicle U وسیله نقلیه برای خشکی و اب
refrigerator vehicle U وسیله نقلیه یخچال دار
shuttles U وسیله نقلیه با مسیر مشخص
shuttled U وسیله نقلیه با مسیر مشخص
utility vehicle U وسیله نقلیه عام المنفعه
to alight from a vehicle U پیاده شدن از وسیله نقلیه ای
pay load U فرفیت مفید وسیله نقلیه
to catch the connection U وسیله نقلیه رابط را گرفتن
shuttle U وسیله نقلیه با مسیر مشخص
slot charter U اجاره قسمتی از وسیله نقلیه
bale cubic capacity U تناژ وسیله نقلیه از نظرحجمی
crawl drive U محرک وسیله نقلیه خزنده
bare boat charter U اجاره دربست وسیله نقلیه
crawl type vehicle U وسیله نقلیه نوع خزنده
deadweight tonnage U حداکثر تناژ وسیله نقلیه
intermodal transport U حمل با چند نوغ وسیله نقلیه
transshipment U انتقال به کشتی یا وسیله نقلیه دیگری
on board computer U کامپیوتری که در یک وسیله نقلیه جا گرفته است
multi purpose vehicle U وسیله نقلیه برای اهداف گوناگون
intermodal transport U حمل با چند نوع وسیله نقلیه
to set out for England U به سوی انگلیس رهسپار شدن [با وسیله نقلیه]
trasship U بکشتی یا وسیله نقلیه دیگری انتقال دادن
free on board U بدون هزینه حمل تا روی وسیله نقلیه
travois U ارابه یا وسیله نقلیه قدیمی سرخ پوستان امریکا
time charter U اجاره کردن وسیله نقلیه برای مدت معین
running down case U دعوی علیه راننده وسیله نقلیه که در نتیجه تصادم باعث جرح یا خسارت شده است
sag wagon U وسیله نقلیه که به دنبال دوچرخه سواران در جاده حرکت میکند تا کسانی را که از مسابقه خارج می شوندسوار کند
on board <idiom> U وسیله نقلیه کوچک ویا هواپیما ویا کشتی سوار شدن
embarking U سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarks U سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embark U سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarked U سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
axle stub U اکسل کوتاه بدون حرکتی که چرخها و پینهای مفصلی وسیله نقلیه برای راندن ماشین بر روی ان سوار شده و مناسب حرکت زاویهای محدودی است حول پینهای مفصلی
vehicle stopping distance U مسافت ایست وسیله نقلیه مسافت ایست خودرو
line haul U زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
chains U باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chain U باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
physical motor pool U پارک موتوری ساختمان دار پارک موتوری تاسیسات دار
sensor U وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
time charter U اجاره وسیله نقلیه برای مدت معین اجاره کشتی برای مدت معین
fet U وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
ferrying U قایق موتوری
motorcades U کاروان موتوری
motorcade U کاروان موتوری
powerboat U قایق موتوری
gasboat U قایق موتوری
motorized U یکان موتوری
powerboats U قایق موتوری
ferry U قایق موتوری
ferries U قایق موتوری
ferried U قایق موتوری
motorboat U قایق موتوری
push bikes U در برابردوچرخه موتوری
motor drive U محرکه موتوری
motorbikes U دوچرخهی موتوری
motorbike U دوچرخهی موتوری
mopeds U دوچرخهی موتوری
moped U دوچرخهی موتوری
push bike U در برابردوچرخه موتوری
motor fule U سوخت موتوری
pooled U پارک موتوری
pool U پارک موتوری
motorization U موتوری کردن
aerodyne U هواپیمای موتوری
motor pool U پارک موتوری
pools U پارک موتوری
motor scooter U روروک موتوری
motor vehicle U خودرو موتوری
motorize U موتوری کردن
motorboats U قایق موتوری
motor unit U یکان موتوری
motorboat engine U قایق موتوری
motor vessel U کشتی موتوری
asynchronous U داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
looped U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
contentions U وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
peripheral U مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
contention U وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
loop U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loops U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
connectivity U توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
device U کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
built-in U نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
devices U کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
simulate U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
daisy chain U روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
tie down U وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
simulating U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulates U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
motorsports U ورزشهای با وسایل موتوری
motorboat racing U مسابقه با قایق موتوری
powerboat racing U مسابقه با قایق موتوری
panel truck U بارکش کوچک موتوری
outboarder U راننده قایق موتوری
diver U راننده قایق موتوری
speedboat U قایق موتوری سرعت
motor transport U حمل و نقل موتوری
pool equipment U وسایل پارک موتوری
powerboating U راندن قایق موتوری
motor launch U قایق موتوری کرجی
to start a motor U موتوری را بکار انداختن
daycruiser U قایق موتوری کوچک
power driven vessel U یگان شناور موتوری
speedboats U قایق موتوری سرعت
parasailing U بلند شدن در هوا با چتر بکمک اتومبیل یا قایق موتوری بلند شدن در هوا با چتر بکمک قایق موتوری
trainer U وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
trainers U وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
immersion proof U وسیله ضد رطوبت یا نفوذ اب وسیله ضد فرو رفتن در اب
outboard motor U موتوری که روی قایق سوارشده
powerboat U قایق موتوری تفریحی یاماهیگیری
powerboats U قایق موتوری تفریحی یاماهیگیری
movement table U جدول حرکت ستونهای موتوری
convoys U کاروان دریایی ستون موتوری
cigarrette U قایق مسابقه بزرگ موتوری
power mower U چمن زن یا علف چین موتوری
motorized U یکان موتوریزه محمول موتوری
drag boat U قایق موتوری مسابقه سرعت
kick over <idiom> U موتوری که شروع به کار میکند
outboard motors U موتوری که روی قایق سوارشده
convoy U کاروان دریایی ستون موتوری
daisy chain U باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
communication U مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
motor torpedo boat U قایق موتوری سریع السیراژدر انداز
storm boat U نوعی قایق سبک هجومی موتوری
contact ion engine U موتوری برای ایجاد تراست درفضا
convoy assembly port U بندر محل تجمع ستون موتوری
cabin cruiser U کشتی کوچک موتوری ناو اتاقکدار
speedboats U کرجی یا قایق موتوری سریع السیر
sea skiff U قایق موتوری به اندازه متوسط با کابین
speedboat U کرجی یا قایق موتوری سریع السیر
cabin cruisers U کشتی کوچک موتوری ناو اتاقکدار
lasers U وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
laser U وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
plotters U وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
plotter U وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
output U اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
outputs U اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
flag days U روزهای مناسب یا نامناسب برای حرکات موتوری
stepping motor U موتوری که طبق دستوری کامپیوتر به آرامی می چرخد.
stepper motor U موتوری که طبق دستوری کامپیوتر به آرامی می چرخد.
hole U نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
truck trailer U ارابه بی موتوری که توسط کامیون برده شود
holing U نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
dead engine U موتوری که در حین پرواز ازکار افتاده است
holes U نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
sportfisherman U قایق موتوری بزرگ برای ماهیگیری دورازساحل
holed U نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
means of transport U وسائط نقلیه
device U فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
devices U فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
tractor U تراکتور یا ماشین شخم زنی گاو اهن موتوری
tractors U تراکتور یا ماشین شخم زنی گاو اهن موتوری
Other means of transport U سایر وسایل نقلیه
right of way U حق تقدم در عبوروسائط نقلیه
rights of way U حق تقدم در عبوروسائط نقلیه
hydroplane U نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
radialengine U موتوری که استوانههای ان بشکل پرههای چرخ قرارگرفته باشند موتورچرخی
hydroplanes U نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplaned U نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplaning U نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
Recent search history Forum search
2وسایط نقلیه
2وسایط نقلیه
1whatever vehicle you drive all its handling characteristics are affected by the load you carry including passengers
4express, overexpression
4express, overexpression
4express, overexpression
4express, overexpression
1بدین وسیله از شما صمیمانه دعوت به عمل می آید، تا در برنامه ی که به مناسبت سپاس گذاری و قدر شناسی از مساعدت های مالی کشور جاپان، که از جانب اداره محلی بامیان برنامه ریزی گردیده است، شرکت ورزیده ممنون
1Regulatory label
0نحوه کار با نرم افزار waze
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com